جدول جو
جدول جو

معنی طبس مسینا - جستجوی لغت در جدول جو

طبس مسینا
(طَ بَ)
نام یکی از دهستانهای بخش درمیان شهرستان بیرجند است که از106 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته. مجموع نفوس آن در حدود 18208 تن است. موقعیت دهستان جلگه و کوهستانی. آب مزروعی آن از قنوات تأمین میشود. هوای آن گرمسیر است. محصول عمده آن غلات و ارزن است. شغل اهالی زراعت، گله داری، قالیچه و کرباس بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و نیز آرد: قصبۀ مرکز دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 32 هزارگزی جنوب خاوری درمیان، سر راه شوسۀ عمومی بیرجند به درج. جلگه، گرمسیر، دارای 1513 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، شلغم و چغندر. شغل اهالی زراعت و مالداری. راه آن اتومبیل رو است. دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و رجوع به طبس مسینان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ بَ سِ مَ)
به خراسان اندر میان کوه و بیابان است و جائی بانعمت است. (حدود العالم). طبس مسینان: از اقلیم سیم طولش از جزایر خالدات: صدنه، و عرض از خط استوا لج، شهری کوچک و گرمسیر است. و در او نخلیات فراوان بود و آبش از کاریز است. غلات این قصبه در هفتاد روز آب خورد و غلات مواضعی که در حوالی آن است در هفت روز آب خورد، و در آن ولایت چاهی بود که خاک آن مقدار دانۀ جاورس، هرکه بخوردی در حال بمردی، اما در این نزدیکی آن چاه را انباشته اند. و هم در آن ولایت چاهی است که در زمستان آب بسیاردر آن چاه میرود و در تابستان بیرون می آید، و بدان زراعت می کنند. و چاهی دیگر هست که هر وقت که در آن چاه نگاه میکنند بشکل ماهی مینماید. (نزهه القلوب چ اروپا). رجوع به طبس، طبسین، طبسان و طبس مسینا شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طبس مسینابخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری درمیان. سر راه شوسۀ دستگرد به درح. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 27 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دِ طَ چَ)
دهی است از دهستان طبس مسینا از بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 37 هزارگزی جنوب خاوری درمیان و در سر راه شوسۀ عمومی آواز به درح. ناحیه ایست جلگه و گرمسیر، و دارای 41 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات وپنبه است. اهالی به زراعت و مالداری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا